۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۵
کد خبر: ۷۵۵۹۶۱

«مردی با آرزوهای دوربرد»؛ در کمتر از یک ماه روی پله دوم نشست

«مردی با آرزوهای دوربرد»؛ در کمتر از یک ماه روی پله دوم نشست
کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» به­قلم فائضه غفارحدادی در کمتر از یک ماه توسط انتشارات شهید کاظمی برای دومین­بار زیر چاپ رفت.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شاید بعضی از ما دیشب زود خوابیدیم و اطلاع نداشتیم قرار است عملیات «وعده صادق» رقم بخورد. اما حالا همه می­دانند که یگان و قدرت موشکی ما چه کاری را انجام داده است. ماجرای «طوفان­ الاقصی» و اکنون «وعده صادق» این نکته را به همه دنیا نشان داد که از هیبت پوشالی اسرائیل چیزی نمانده است.

اتفاق دیشب را مرهون زحمات یک شهید و همکارانش هستیم که گفته بود: «روی قبرم بنویسید، اینجا مدفن کسی است که می­خواست اسرائیل را نابود کند.» کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» روایت­هایی از زندگی این مرد بزرگ است. مردی که برد آرزوهایش از برد موشک­هایش بلندتر بود. موشک­هایی که دیشب در قلب سرزمین­های اشغالی نشست. مردی که در آغاز راه(به قول خودش) فرق بین لوله و تفنگ را نمی­دانست و در انتها بر قله­های تکنولوژی موشکی قدم می­زد و دنیا را انگشت به دهان و دشمن را عصبانی کرده بود.  

«مردی با آرزوهای دوربرد» روایتی مستند از زندگی شهید حسن طهرانی­مقدم به­قلم فائضه غفارحدادی است که برای رده سنی نوجوان نوشته شده است. غفارحدادی که پیش از این کتاب موفق «خط مقدم» را به رشته تحریر درآورده بود، این­بار زندگی شهید طهرانی­مقدم را به گونه­ای تازه نوشته، تا دهه هشتادی­ها و دهه نودی­ها هم با این شهید عزیز آشنا شوند. 

بعضي­ها فکر مي­کردند حاج حسن(طهرانی­مقدم) آخرِ اعتماد به نفس است؛ ولي واقعيت اين بود که حاج حسن قائل به درستي سنت‌هاي الهي بود. واقعا باورشان داشت. تا مي­گفتند فلان کشور فلان کارِ پيچيده و بهت­انگيز را کرده، مي­گفت: «خدارو شکر. پس ما بهتر از اونا مي تونيم همون کار رو بکنيم!» گاهي که تعجب و انکارِ ‌توي صورتشان را مي­ديد ادامه مي­داد: «به دو دليل اين کار برا ما راحت­تره. يکي اينکه خيالمون راحته اين کار شدنيه. دوم اينکه ما شيعه هستيم و سهميه‌ي نصرت الهي به ما تعلق مي‌گيره نه به اونا که مسلمون نيستند!»

در بخشی از کتاب آمده است:

اين درست که سال 57 انقلاب بود و مردم درست روي پيچِ تاريخ ايستاده بودند و اگر رهايش مي‌کردند مي‌‌رفت توي دل بيگانه و معلوم نبود دوباره کي بپيچد سمت استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي. و اين هم درست که انقلاب کردن کار و زحمت و بي‌خوابي و جوان انقلابي مي‌خواهد.

 ولي مگر يک جوان تک و تنهاي 19 ساله چه­قدر مي­خواست تأثيرگذار باشد؟ اصلا يک نفر کم و زياد چه تأثيري بر اراده‌ي مردم داشت؟ مگر انقلاب پيروز نمي‌شد اگر آن روزها حسن آقا آن تصميم انقلابي را براي زندگي­اش نمي‌گرفت و همراه عموزاده‌هايش مي‌رفت فرانسه و کانادا؟ اهل ريسک نبود که بود. ماجراجو نبود که بود. استعداد رشک‌برانگيز و نمره­هاي بالا و هوش سرشار نداشت که داشت. موهايِ فرفريِ بلندِ روشنفکري نداشت که داشت. شلوارِ تنگ دمپا گشاد و بلوز چهارخانه‌ي چسبان نمي­پوشيد که مي‌پوشيد. 

این اثر در 96 صفحه در قطع پالتویی و با قیمت 60 هزار تومان برای دومین­بار توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.

ارسال نظرات